خواجه نصیر و علم تعیین زمان مرگ
آورده اند که: خواجه نصیرالدین طوسی رحمه الله وقتی در بغداد طالع مولود خلیفه را نوشته و عمر او را تعیین کرده و به عرض خلیفه رسانید. خلیفه آن را به ابن حاجب – صاحب کتاب کافیه و شافیه – که با خواجه دشمنی دیرین داشت بنمود. و ابن حاجب به خلیفه گفت که: این خلافِ قرآن است و تعیین عمر اشخاص مناقض آیه شریفه ی: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَینَزِّلُ الْغَیثَ وَیعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَی أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل میکند، و آنچه را که در رحمها(ی مادران) است میداند، و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست میآورد، و هیچ کس نمیداند در چه سرزمینی میمیرد؟ خداوند عالم و آگاه است!) (لقمان/34) است.
خلیفه، خواجه نصیر را طلب کرد و آنچه را که ابن حاجب گفته بود به او گفت و آیه ی مبارکه ی را به او متذکّر گردید. خواجه فرمود: کسی را که این معنی به خاطر رسد که تعیین عمر اشخاص به وسیله ی منجّمان نقیضِ کلام خدای است، بویی از منطق ندارد. چرا که نقیض آیه آن است که کسی مکان فوت کسی را تعیین کند (نه زمان آن را) و معلوم است که مطابق آیه ی مبارکه ی جز خدا هیچ کسی نمی داند که آدمی در کدام جا خواهد مرد. و منجّمان گویند که عمر مولود، این قدر خواهد شد «بِعَونِ الحَیِّ الَّذی لا یَمُوتُ»(2) و این شاید که از انبیا شنید باشند که دلالت بر عمر کند. غرض ان است که از طالع، تحقیق عمر مولود کردن بر تمامی حالات مقدّم است.(3)
پی نوشتها:
1- لقمان/34، ترجمه:
2- ترجمه: به یاری (خدای) زنده ای که هرگز نمی میرد. این عبارت برگرفته از این آیه است: وَ تَوکَّل عَلَی الحَیِّ الَّذی لا یَمُوتُ) فرقان/ 58، ترجمه: و توکّل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد.
3- ر.ک: احوال و آثار خواجه نصیرالدین طوسی / 105-104.